۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

ضرب المثل های مربوط به حرف " الف"

 1   ابا و قبا آدمی ره فیلسوف نموکونه
2   ابغه گرگ جغه
3   ابلگ گفت و احمق هم باور کد
4   ابروگشاده باش اگرچی که ده دست خو چیزی ندری
5   اثاثی خانه ده صاحب خانه هیچ کار نمیه؟؟؟
6   اجاره نشین خوش نشینه
7   اجل گشته بمیرد نه بیمار سخت
8   احتیاط باعث ناجته
9   احتیاط مادر اختراعه
10   احتطاط بهترین دوست آدم و حماقت مادر ان
11   احمد نبشه یارمه ، الله بسازه کارمه
12   احمق که استه شاخ و دم نده ره
13   احمق از کناه چی می فامه؟
14   اختر ده گذر
15   اخ دله تک تک پای می شنده
16   ارزو بی علت نیه و قمت هم بی حکمت
17   ارزان خری ، انبان خری
18   ارباب نیه و قشلاق بیرو
19   ار آدم خوب کار خوب و از آدم بد کاری بد
20   از آشپز خو و زن جوان بترس
21   از ارچیز که مندی مندی دیگه
22   از آولاد بد بودی شی ، نابودی شی زیه ده
23   از او کس بترس که او از خدا نمی ترسه
24   از ایل بور شوه و از دیگ نه
25   از ایله ششتو کار سامو نموشه بیرار
26   از ایله ششتو کده دختر زیدو خوبه
27   از بارش صبا و میمونی بیگا بترس
28   از بلده ی گل منت ره خار می کشه
29   از بنده تاشه موشه و از خدا نه
30   از بسم الله گفتو آو تیره نموشه
31   از بورو قد جارو جم مونه و از خانه قد چار شاخ باد مونه
32   از بی کفنی زنده منده
33   از بیخ بوته که بور نشده؟؟؟
34   از بیکاری بیگاری خوبه
35   از بیم بلا کده دم بلا زیه ده
36   از بیماری کده بیمار داری سخته
37   از بینی خو بلند اید گفته نموشه
38   از بیوه و اجه طلب کدویه
39   از پس خه بیگیر ده پیش خه بوخور
40   از پلیو کده الیو زیه ده
41   از پیرو گفتو از وجواند کار کدو
42   از تفنگ خالی دوکس می ترسه
43   از تفنگ تیره و از مدگیوشیر
44   از تو حرکت و از خدا برکت
45   از تو عباسی و ازمه رقاصی
46   از تیز آو نترس و از گم آو بترس
47   از طی چقق باله شد و ده طی ناوه ششت
48   از ثروتمند اسپ بخر و از فقیر زن بیگیر
49   از تجربه علم به دست میه
50   از جوانی تا پیری و از پیری تابکی؟؟؟؟
51   از جهان دیده کده جهان گشته باله یه
52   از چای شمه یه و از قوم هم عمه
53   از خانه اله شدی و از بورو هم تاله
54   از خرس و موی کندو؟؟؟
55   از خورده بیگیر و بدی ده نخورده ها
56   از خود خو زور توره دید زار شی میه و ناتوره دید قارشی
57   از خوردو کده دیدو باله یه
58   از خود خو گیله کو و ازمه نه
59   از خوشی ده پوست خو جای نموشه
60   از خیبره چیز یه ؟ یک ایبر
61   از خیرات سری کرم ، کادو آو موخوره
62   از دون شی هنوز بوی شیر میه ، کارهای شیره سیل کو
63   از داسو تابه داس 40 روز وخته
64   از دل موره ارچیز که از دیده بوره
65   از دوست نادو کده دشمن دانا بالیه
66   از دوست اشاره و ازمه ده سر دویدو
67   از دیوال کده موری شی کته
68   از روز بد کده نام بد خیلی بد استه
69   از ریش بککو و ده بروت پیون کو
70   از زخم کده پندیدگی شی زیاد موشه
71   از زدن کر و گرفتن کور خدانجات بدیه
72   از زمستو یک شاو و از پیرو یگ تاو
73   از زندگی منده و از اولاد نمنده
74   از دیوانه نه چیزی بخر و نه چیزی بده
75   از نان مه تو روستم شدی ، اخیر ده دم مه ستم شدی
76   از زیر پلو ملی بر آمد
77   از زیر بروت شی که شتر تیر شوه ام خبر نموشه
78   از سری خری شیطو لاحول کده تاشو
79   از سفله چی گیله
80   از سورنی چی چی موره فقط یک پوف
81   از سودای نخت بوی مشک میه
82   از شار بور شو و ازنرخ نه
83   از صر بچه خارکش یک بچه سرکش بهتره
84   از ای در نمنده از او در منده
85   از اسپ دو و از صاحب جو
86   از کاه رفته کوه جورموکونه
87   از کم کم موره و از زیا زیاد
88   از کوزه اموچیز موره که ده منی شی استه
89    از کیسه خلیفه بخش نکو از کیسه خود خو بخش کو
90   از کیسه خالی چی مینالی
91   از گب گب میخیزه
92   از یگ گل بهار نموشه
93   از گیر دوز بور شد و ده گیر رمال افتاد ، ازچاله بور شد و ده چاه افتاد
94   اگله دختر و بای ملگ کس سیر نموشه
95   از گوشت نصیه کده شش حاضر بهتره
96   از قار اوغو و رام ازبک بترس
97   الحمد الله پیر شوی ، داماد میر شوی و باد ازو جهان گیر شوی
98   از ماخ میندر کده خیده خرس بهتره
99   از مردو کده گوشت خر خوردو روایه
100   از مردگ کارشی و از خاتو نان شی
101   از مرگ نترس از رخنه مرگ بترس
102   ازمکر دانا نترس و از غول دوری نادو بترس
103   از مرگ کده ماتم شی کلونه
104   از مرد گرد میمانه و از نامرد درد
105   از مه گفتو نه و ازتو شنیدو
106   از ناچاری بوسه ده دم خر میزنه
107   از نظر کور همه ای دنبا تریک استه
108   از نوکیسه قرض نکو و اگه کدی خرچ نکو
109   ازهرچیز که بدی آدم آمد سری آدم میه
110   ازی گوش که بوگی ازو گوش بور موشه
111   ازیکه سخن بدل کنی کوچه بدل کنی بهتر استه
112   ازیک گب شور میخیزه و از یک جرقه حریق
113   از یک دست کار ساخته نیه
114   از یک خانه ور یک جانور
115   از یک دست صدا بور نموشه
116   ازی چاها آو بور نموشه
117   اسپ سواری خوره می نخشه و گاو اوش گر خوره
118   اسپ خوب هم خیندوگه و هم لغندوک
119   اسپ اگه آوو بشه قمچی ده زی اوزو بشه
120   اسپ و قاطر یگی دیگه خوره لغه نمیزنه
121   اسپ که نال شد قوقری پای خوره بلند مونه
122   استقامت مایه ای پیروزی
123   اشتر که از تشنگی بوموره بازهم یک نوور آو ده کوره شی استه
124   اشک کباب باعث طغیان آتش موشه
125   اصل وفا کونه و کم اصل خطا
126   اشتر دوزی از خم خیزی نموشه
127   اعتراف ده گناه درخواستی یی بخشش استه
128   اگه بیکار مندی عریضه کو
129   اگرخواهی اختیار شوهرت را بیگیری، اختیار شکمش را بیگیر
130   اگر ازو خیری بود، اسمش خیرگ بود
131   اگر پول ندری هم لطف خوش داشته باش
132   اگر ده دریا بوره دریا خشک موشه
133   اگه ده خانه کسه یگ حرف بسه
134   اگه دل بوسوزه از چشم کور هم آو دیده بور موشه
135   اگه روزگار باتو موافقه نکد ، تو موافقه کو
136   اگه سیال برابر نشدی سیال گوم شو
137   اگه ما نخوردیم نان گندوم ، دیدیم دست مردم
138   اگه یگ پول دشتی یگ بیرار دری و اگه صد پول دشتی صد بیرار
139   اگه یار شاطر نیستی بار خاطر هم نباش
140   اگه یار اهله کار سهله
141   اگه نان دری نام دری
142   اگه همه شبها شب قدر بودی ، شب قدر هم بی قدر بودی
143   امباق ها روی ده روی و ابسونو موی ده موی
144   امانت ره خاک هم خیانت نموکونه
145   ام از چل مند و ام از توشرا
146   امروز اگه تخم مرغ پیدا کدی صبا مرغ پیدامونی
147   امید گاو کس قولبه نکو و امید دوغ کس دلده
148   انصاف از عبادت بهتره
149   اوقات خری لنگه
150   اول دره و آخیر نده ره
151   اول فکر کو و باد ازو بوگوی
152   اول خانه ره پر ارزن کو و باد ازو فکر زن کو
153   اول سلام ، باد ازو کلام
154   اول زحمت آخیر راحت
155   اونمو آش و اونمو کاسه
156   اونمو خر و انمو خورجی
157   انمو خرگ و انمو درگ
158   اولاد پاره جگره و مال خون جگر
159   اولاد ده خوگ بغل شیرینه
160   اولاد کته کدو یک شار آباد کدونه
161   الاد بادام و نوسه مغز بادام
162   اولاد پیدا موشه و آیه بابه نه
163   الهم کم کم و الرحمن بلته بلیو بلته بلیو
164   الله بلا ده گردون ملا
165   اید کس دوغ خوره تورش نموگه
166   اید کس نان گم نکده
167   اید زاق بد آق نیه
168   ای سونگ توره موگوم و اوسونگ تو بشنو
169   ای کشته کی ره کشته که توره بوکوشه؟
170   اینمی چراغ روشو از اونمو گنده روغویه


تشکر دوستان

بازگشت به وطن.


زندگی مثل داستان مرد یخ فروش است. وقتیکه از او پرسیدند فروختی؟ 
گفت: نه!!!
نخریدند، اما تمام شد 
مدت ها، ماهها، هفته ها و روز در شهر بنگلور هندوستان ها باهم بودیم، البته نه در یک اتاق، نه در یک منزل، بلکه در یک دانشکده (Indo Asian Academy College) باهم بودیم. ارتباطات بین ماها خیلی صمیمی و دوستانه بود. باهم می نشستیم، قصه می کردیم، فکاهی می گفتیم، شوخی می کردیم، شریک شادی و غمهای یکدیگر بودیم.
شبهای عید قربان، رمضان و نوروز را طبق رسوم و عادات مردم ما، کنارهم جمع می شدیم و عید را به همدیگر تبریک می گفتیم و از عید استقبال می کردیم و توشه ای را باهم با لبان خنده باهم صرف می نمودیم، البته این بدین معنی نیست که غیر از شبهای عید، دیگر در کنارهم نبوده و از همدیگر خبری نداشتیم، بلکه بیشتر شبهای یکشنیه که فردای آن روز درسها تعطیل است، باهم می نشستیم و اوقات خویش را خوش می گذراندیم.
در رخصتی های کوتاه مدت، سه، چهارو.... روزه باهم میله میرفتیم، جاهای زیبا و دیدنی که واقعآ با ارزش بود میدیدیم و از آن لذت می بردیم، جاهای تاریخی و باستانی میرفتیم. بعضی از دوستان از این فرصت استفاده می کرد و به دیدن دوستانش در شهرها و ایالات دیگر میرفت و واقعآ با استقبال گرم آنها روبه رو میشد.
روزها، هفته ها، ماها پشت سری هم گذشت تا اینکه این روز های را که ما به این زودی ها در انتظارش نبودیم فرارسید. این روز ها امدنی بود و همه میدانیست ولی این زندگی طوری با انسانها بازی می کند که روز های را که ما تبسم بر لبان داریم نسبت به روز های که دل ما گرفته باشد، کوتاه تر به نظر می رسد و زود پایان می یابد.
عداه ای دوستان که در شهر بنگلور باقی ماندن در همین روز ها دلهای شان گرفته است. زیرا ما دیگر آن دوستان که با آنها خاطره ای دوساله داریم، دیگر در کنار خویش نداریم. چهره های دوستان گرفته به نظر می رسد و هر چه روی خاطرات دوستان که در قلبها باقی گذاشتند، فکر می کنیم دلتنگتر می شویم.
بعد از ختم امتحان دوستان یکی یکی مارا تنها گذاشتند تا اینکه امشب (دامنه ای صبح)  برادر ما محمد جواد جعفری که مدت یکماه در خانه ای ما بود و انتظار نتایج خویش را می کشید، بعد از گرفتن نتایج خویش به یک فیصدی خیلی عالی،  نیز عازم افغانستان شدند
لیست تعداد از دوستان ما که بعد از اتمام درسهای شان به کشور برگشتند:

11) حمید رضایی (پیر). رشته:  B.COM
  (2
حسن یوسفی (خلیفه):  رشته B.COM
  (3
فردین رضایی. رشته:         B.COM
(4
جواد جعفری (داداش) رشته:   B.COM
  (5
حیات الله سعادت. رشته:   BBM
  (6
نعمت الله نظری. رشته  BBM:
  (7
عبدالستار آشنا. رشته:   BBM
  (8
همایون عمرخیل. رشته  BBM:  
  (9نقیب الله. رشته     BBM        
  (10
فیروز بارکزی. رشته:   BSc
  (11
تمیم راستکار. رشته   BSc :
  (12
مصطفی زمانی. رشته:  BSc
  (13
هارون ستاری. رشتهBSA :

چهره های گرفته ای دوستان غم و غصه ای را نشان نمیدهد، بلکه صرف نبود آنها را در کنار شان نشان میدهد، چون جایکاه آنها خالیست.
پس اگر ما عمیق تر فکر کنیم غمگین نیستیم و اندوه هم نداریم، بلکه خوشحالیم، چون آنها در این مدت که در شهر بنگلور بودند زحمات زیاد کشیدن، شبها را نخوابیدند، مخصوصآ شبهای امتحان تا دامنه های صبح مشغول مطالعه ی درس های شان بودند تابتوانند نمرات عالی در امتحان بگیرند و گذشته از آن برای فامل و اقوام خویش افتخار بیافرینند و روئیا های خود و آنهارا به حقیقت تبدیل کنند و کسی باشند که جامعه روی آنها حساب کنند وبا افگار تازه ای شان سهم خویش را در باز سازی کشور بگیرند و حق که مردم ملت افغانستان بالای آنها دارند ادا نمایند.
دوستان ما با دست پر و برگشتند، سند غزت و افتخار را بدست اوردند و نوید یک صبح جدید و بارونق را با خود شان در کشور به ازمغان بردند و بعد از مدتها مصافری و دور از شهر و وطن به صحت و سلامتی به فامل های خویش رسیدند      .
دوستان ما بیشتر تجربه گرفتند و با مردمان مختلف، و از کشور های مختلف نشست و برخورد کردند، بامردمان که از حیث نژاد، دین و زبان، فرهنگ و غیره کاملا متفاوت است، و دانستند که مردمان باداشتند فرهنگ های مختلف چگونه باهم می سازند و اتحاد دارند، و بهتر فهمیدند که منشأ آرامی و صلح در کشور های بزرگ و پرنفوس چون هند، چیست.
در عین حال کسانی دیگری از کشور ما هم هست که در آنطرف از مرز ها آموزش افراط گرایانه می بینند و در کمپ های القاعده بسر می برند و چگونه انفجار دادن و انتحار کردن را می آموزند و در کشور شان یک عالم از وحشت و یک دنیایی از ترس را به ارمغان می آورند.