۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

کوچی ها در ولایت میدان وردک فاجعه آفرید.

حضور سیل آسای  کوچی ها امسال نیز در منطقه بهسود ولایت میدان وردک فاجعه آفرید. در حمله هفته گذشته کوچی ها به مردم بومی مناطق بهسود چندین نفر بیگناه به شهادت رسید. ساکنان چند قریه از ترس کوچی های مسلح آواره شدند. تعدادی منازل مسکونی نیز خراب شد. مزارع زیادی توسط کوچی های مهاجم نابود شد. خسارات سنگینی به مردم ساکن این مناطق وارد آمده است.
حضور هر ساله کوچی ها در مناطق مختلف افغانستان باعث بحران و درگیری های خونین است. سال گذشته کوچی ها در منطقه بامیان غائله آفرید. در این غائله چند نفر توسط کوچی ها به قتل رسید. هیاتی از طرف دولت تعیین شد که معلوم نشد برای حل مساله چه نتایجی در پی داشت.
به گفته شاهدان عینی و مردم مناطق بهسود کوچی های مهاجم به تسلیحات سنگین مجهز بودند. میزان زیادی از راکت، هاوان و تسلیحات مسلسل سبک  و سنگین در دست کوچی ها بوده. این میزان از تسلیحات حاکی از همکاری آشکار برخی از جناح های دولت با کوچی ها است.
حمله وسیع و بیرحمانه کوچی ها به مردم قریه ها و قصبات ولایت میدان ناشی از بیرحمی و قساوت آنها است. مردم بیگناه و بیدفاع بهسود در این فاجعه قربانی شده اند. شکایت های مردم به مقامات محلی کارساز نبوده است.

برای روشن شدن بیشتر مساله لازم است توجه مختصری به تاریخ کوچ نشینی در افغانستان داشته باشیم. کوچی ها یکی از معضلات اصلی مردم افغانستان است. کوچی ها مردمان صحراگرد و سرگردانی هستند که زندگی سخت و مشقت باری را سپری می کنند.
کوچی های افغانستان مردمان بومی این کشور محسوب نمی شوند. زیرا قبل از دوره عبدالرحمن وجود نداشت. تنها پس از حاکمیت استبدادی عبدالرحمن بود که عده ای از مردمان سرحدی پاکستان (آنطرف کوی سلیمان) به سوی مناطق سرسبز افغانستان گسیل داده شد.
عبدالرحمن عامل اصلی استعمار انگلیس بود.. عبدالرحمن در تاریخ سیاسی افغانستان به جنایتکار خونخوار معروف است. وی کسی بود که معاهده ننگین دیورند را برای اولین بار امضا کرد. انگلیس در عوض معاهده ننگین دیورند، او را مشغول جنگ های داخلی کرد تا در کنترل و مهار مردم افغانستان موفق شود. درهمین راستا این امیر خائن و خونخوار مشغول جنگ با سایر اقوام شد. لذا استعمار انگلیس هم در جهت حاکمیت خونین بر سایر مناطق و سیطره نظامی بر اقوم افغانستان وی را تقویه کرد. او برای بسط حاکمیت قومی و خاندانی خویش به سرکوبی تمام اقوام افغانستان روی آورد. جنگ های خونین و کشتارهای وسیع او در مناطق  مناطق شمال کشور (ترکستان سابق) باعث نابودی مردم و حاکمیت وی در این مناطق شد.
بعد از ترکستان و مناطق شرقی، نوبت  مناطق وسیع مرکزی افغانستان رسید. عبدالرحمن برای سرکوبی مناطق مرکزی افغانستان دست به کشتار، جنایت، و نابودی زد. تاریخ می نویسد که عبدالرحمن 62٪ کل جمعیت مردم مناطق مرکزی(هزارستان سابق) را نابود کرد. جمعیت قتل عام شده هزاره ها در برخی از منابع تاریخی چیزی بین5-6 ملیون نفر زکر شده است.(سراج التواریخ) جنایت عبدالرحمن تنها به کشتار و قتل عام عمومی محدود نشد؛ بسیاری از جمعیت هزارستان پس از کشتار وسیع، آواره کشورهای همسایه شد.

 در جریان حمله قوای عبدالرحمن به هزارستان سابق، صدها هزار زن و دختر مورد تجاوز و بی ناموسی قرار گرفت و  صدها هزار زن و دختر دیگر توسط این امیر خائن به اسارت و بردگی گرفته شد و در بازارهای مناطق استعماری هند به فروش رفت. در راستای تداوم وشدت عمل این سیاست های خائنانه،‌ سرزمین های وسیع و حاصلخیر هزاره ها توسط نیروهای مردمی عبدالرحن به زور تصاحب شد.
 سرزمین غصب شده هزاره ها شامل تمام مناطقی بود که از شرق کابل شروع و تا منتها الیه ولایت غور فعلی تداوم داشت. از طرف دیگر مناطقی از بلخ تا قندهار و زابل را شامل می شد.

گسیل کوچی ها عمدتا در مناطق هزاره نشین صورت گرفته است. این سیاست به هدف فشار بیشتر بر مردم هزاره و ایجاد بحران قومی طراحی شده است. کوچی ها در مرحله اول معضل کل افغانستان است و در مرحله بعد مشکل کسانی است که امنیت آنها توسط کوچی ها تهدید می شوند. تجاوز کوچی های فصلی به مزارع و کشتزار های مردم بومی مناطق نیز یکی از ظلم های بی حساب و کتاب کوچی ها محسوب می شود.
طرح مساله کوچی ها برای تداوم بحران و ایجاد اختلاف داخلی در افغانستان بود. عبدالرحمن از مردم کوچی برای تشدید منازعات قومی و فشار بر سایر اقوام استفاده کرد. این مساله به دو هدف راه اندازی شد:

1.      فشار اقتصادی بر سایر اقوام و تاراج کشتزارهای مردم ساکن.
2.      ایجاد بد بینی نسبت به کوچی ها  و نا امنی های دوامدار قومی.
عبدالرحمن خونخوار مردمان مظلوم کوچی را زمین مشخصی نداد و در یک جا ساکن نکرد تا از آنها برای ایجاد نا امنی در سراسر کشور استفاده کند و از طرف دیگر عاملی برای ایجاد بد بینی در بین اقوام باشد. زندگی کوچی دارای محرومیت های فراوان است. آنان درتمام سال در گشت و گذار اند. در هیچ جای مشخصی مالک اصلی به حساب نمی آیند. هرچند در مناطق جنوبی زمین های گسترده ای را در اختیار دارند. این مساله باعث شده که کوچی ها در چشم مردم بومی مناطق به عنوان افراد غاصب و تجاوز گر جلوه کنند و مردمان مناطق مختلف به دیده بد به آنها نگاه کنند.
حاکمان بعدی افغانستان هم خدمتی به کوچی ها نکردند. آنها نیز همانند عبدالرحمن از کوچی ها به عنوان عامل فشار بر سایر اقوام استفاده کرد. کوچی ها همیشه آواره و سرگردان کوه ها و دره ها یند. زندگی کوچ نشینی از فرهنگ و پیشرفت بدور است. وضع اقتصادی کوچی ها نیز تعریف چندانی ندارد. اما درعین حال نسبت به بسیاری از مردم فقیر افغانستان وضعیت بهتری دارند. تعداد زیادی از گله های گوسفند و شتر سرمایه اصلی آنها به حساب می آید. اگر دقیق در نظر بگیریم، سرمایه مالی کوچی ها از  میانگین سرمایه عمومی مردم افغانستان بیشتر است.
یکی از نکاتی که در مورد کوچی ها مطرح می شود این است که کوچی ها در تمام دوره تاریخ مردمان یاغی از حکومت مرکزی به حساب می آمده اند. کوچی ها اطاعت چندانی از حکومت مرکزی ندارند. اینها به دلیل تحرک مکانی بین دوکشور از پذیرش هرگونه مسئولیت ملی در افغانستان سر باز می زنند. تا کنون هم بسیاری از کوچی ها نسبت به دولت ملی افغانستان اطاعت و نظر نیک ندارند.
وجود تسلیحات گسترده در میان کوچی ها، به یاغی گری آنها کمک کرده است. میزان بسیاری از کوچی ها در اصل افغانی به حساب نمی آیند. وبیش تر پاکستانی شناخته می شوند.
 کوچی ها در زمان طالبان عامل اصلی نا امنی، زورگویی و درگیری های قومی به حساب می آمدند. نیروهای طالبان در موارد زیاد از میان کوچی ها سرباز گیری می کنند.(احمد رشید، طالبان) اکنون هم تعدادی از کوچی ها با طالبان همکاری دارند.
 معروف است که در اواخر دوره طالبان بسیاری از مناطق مرکزی توسط سران طالبان بین کوچی ها توزیع شده و برای آنها سند مالکیت جعلی صادر شده بود. بی رحمی کوچی ها در دوره طالبان به اوج رسیده بود. مردم مناطق مختلف از سوی کوچی ها در آزار و اذیت بودند.
علی رغم خلع سلاح عمومی در افغانستان، تا کنون هیچ طرحی برای خلع سلاح کوچی ها مطرح نشده است. این مساله برای سایر مردم افغانستان غیر قابل تحمل و سئوال برانگیز است. مسامحه دولت نسبت به کوچی ها و تطبیق نکردن طرح خلع سلاح عمومی ابهام برانگیز  است که در آینده نیز مساله ساز خواهد بود.
فاجعه کوچی ها در بهسود غیر قابل گذشت است. مردم چندین بار به مقامات دولتی شکایت کرده اند. اما شکایت های مردم به مقامات محلی قادر به حل مشکل نبوده است. شکایت مردم بهسود به کابل باعث شد که هیاتی مرکب از نمایندگان پارلمان و دولت برای حل قضیه بهسود وارد منطقه شود. تا کنون معلوم نیست قضایا به کجا رسیده است؟!
اما در این ارتباط لازم است چند نکته را متذکر شویم:
1.                      کوچی مشکل دایمی مردم و علی الخصوص مناطق مرکزی افغانستان است. این مشکل در اول هم ظالمانه و به هدف تشدید خصومت های قومی به وجود آمده و در ادامه نیز برای مردم مرکزی مشکل ساز بوده است. مردم نسبت به حضور کوچی ه احساس اند. زیرا حضور کوچی ها علاوه بر ایجاد نا امنی عمومی، باعث پایمال شدن سرمایه های مالی و مزارع مردم می شود. در این رابطه لازم است دولت کنونی فکر اساسی را سامان دهد. راه حل اساس مساله کوچی ها این است که تصمیم دایمی نسبت به آن اتخاذ شود. راه حل های مقطعی و سالانه دردی را دوا نمی کند. دولت باید نسبت به کوچی ها تصمیم گیری قاطعی را در پیش گیرد.
2.                      یکی از مسایل مطرح در مورد کوچی ها اسکان دایمی آنها است. این یک طرح کهنه و تکراری است. زیرا کوچی ها فاقد زمین به حساب نمی آیند. آنها در بسیاری از مناطق جنوبی دارای زمین کشاورزی و زراعتی هستند. در عین حال بطور ظالمانه ای خواستار استفاده بی رویه از امکانات زراعی سایر مناطق هستند. در برخی از موارد دولت به بهانه اسکان کوچی ها به آنها زمین توزیع می کند. این مساله هرچند در اصل یکی از طرح های مطرح است، ‌اما توجه داشته باشیم که باید بصورت واقعی و درست صورت گیرد. در منطقه بهسود آنها علی رغم کوچی بودن، میزان بسیار وسیعی از زمین های شهری را نیز تصرف کرده اند. این مساله غیر قابل قبول است. که به بهانه توزیع زمین صورت می گیرد. در صورتی که دارای زمین مشخصی هستند دیگر نباید کوچی محسوب شوند. و دولت باید از کوچ آنها جلو گیری نماید.
3.                      مساله بعدی بحث اسلحه کوچی ها است. دولت در زود ترین زمان ممکن باید کوچی ها را خلع سلاح کند. این خلع سلاح باید تحت نظر سازمان ملل( طرح( DDR ) انجام شود. درست همانند سایر مردم افغانستان. مساله بعدی کنترل کوچی ها در مناطق محل کوچ است. دولت باید از کوچی ها تضمین بگیرد که حقوق مردم ساکن را پایمال نکند. دولت باید نسبت به ایجاد نا امنی توسط کوچی ها جدی عمل کند. و از مردم در برابر تجاوزات کوچی ها حمایت کند.
4.                      در مورد فاجعه اخیر کوچی ها در ولایت میدان وردک باید رسیدگی جدی و سریح انجام شود. پس از تحقیق ورسیدگی باید حقوق مردم بهسود اعاده گردد. عاملان کشتار مردم مشخص و محاکمه شود. میزان خسارات وارده بر مردم  باید جبران شود. مهمتر از همه آن که خون بهای شهدای بیگناه مردم باید پرداخته و از خانواده های آنان دلجویی صورت گیرد. دراخیر کوچی ها باید تعهد بسپارند که در آینده نیز به مردم تعرض نداشته باشند.
5.                      فراموش نباید کرد که فضای کنونی افغانستان و صلح دایمی محتاج همکاری تمام مردم و همه اقوام افغانستان است. تامین امنیت و آبادانی افغانستان بابرخوردهای تبعیض آمیز و دامن زدن به مساله اقوام حل نخواهد شد. در افغانستان هیچ کسی حاضر به قبول ظلم و ستم و تجاوز نیست. مشکلات عمومی مردم در مرحله اول باید توسط دولت حل و فصل شود. در این زمینه دولت بهترین عامل امنیت و حل مشکلات به حساب می آید. دولت نیز باید توجه داشته باشد که در صورتی که مشکلات مردم حل نشود و مردم از دست کوچی ها به تنگ آیند، ناچار اند که از خود دفاع کنند. این مساله می تواند باعث فراگیر شدن مشکلات در سایر مناطق شود. تشدید بحران در افغانستان به نفع هیچ کس نیست. تنها پیامد آن تداوم بحران در کشور است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: سایت کابل پرس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا نظر خویش را ارایه دهید.